محل تبلیغات شما
uxve_photo_2019-12-24_14-30-39.jpg
امسال ،در سال پر آشوب و تنش شب یلدایی را سپری کردیم همزمان با احساسی انزجار آمیز از روایت تلخ زندگی کولبرانی به نام های آزاد و فرهاد خسروی که قربانی یک نظام ناکارآمد مدیریتی شدند .
آسمان هم در این شب پایانی پاییز،بغض کرد و بارید
نه این انصاف نیست ،که عده ای در کنارمان محکوم به هیچی اند و فراموشی .
سرنوشت این دو جوان با چهره ی زمخت فقر و فلاکت ،رنج،انسانیت،شرافت و صداقت را از معنا تهی  ساخت .
چند زمانی است که با دال هایی چون ،زباله گردان ،کولبران،گور خوابان، کودکان کار،کارتن خوابان مواجهیم که روایتی هستند از نوعی زیستن، زیستنی دهشتناک در نهایت دردمندی و نشانگر حجم وسیع مطرودان و محذوفان جامعه اند،همانانی که به غلطدر لایه ی زیرین جامعه در قالب فرودستان سوژه زدایی شده اند.فرو دستانی که به حد یک ابژه ،کالا تنزل یافته اند و صدای شان اگر چه باید خفه گردد ،اما رسا و شنیدنی است. و به  باور ویکتور هوگو در رمان بینوایان که می گوید:اینجا سرزمینی است که برای آزادی جنگیدیم ولی حالا برای ”نان”جان می دهیم.! حکایت ازگمشدگی ارزش های ناب ارمانی داشته و روایتگری از به تعویق افتادن امیال و نیازهای غریزی انسان !
باور کردنش سخت است و در قالب فهم نمی آید که چگونه کشوری که اقتصادش بر دریایی از نفت و گاز و منابع استوار است ،به چنین حال نزاری افتاده است که جامعه روند دوقطبی شدن را پیش روی دارد.
در یک قطب لاغر و نحیف، اما پر زور و جبر ، قشری مملو از اصحاب ت ،لمپن های تازه به دوران رسیده،اختلاس گران،بدهکاران بانکی و منادیان دین مناسکی در جایگاه انفعالی به تماشاگری ایستاده اند و آن چنان در اتوپیای ی خود مستغرق اند که هیچ فهمی از هویت و چگونگی زیست روزمره ی قطب فربه اما فاقد اقتدار و امکان عامه ی مردم را نداشته و نهایت ابراز دردمندی شان پر کردن چند تیتر رسانه ای و اظهار تأسف  دروغین است!!
چگونه شد که وعده های انقلاب در قالب حذف مستکبرین و طاغوت هامغفول و موقوف ماند؟و جمهوری در تجربه ی زیست ی  اش، بی اعتبار شد و شاهزادگانی در قالب اقا زاده ها و عالی رتبه های مدیریتی با فرصت طلبی و رانت طبقه ” ابر سرمایه دار”را هویت بخشیدند که ماحصل شکاف طبقاتی زجر آور و شیوع حجم وسیعی از اسیب های اجتماعی گردید. و به تعبیر ”مارکس”  که ،هر جا تمرکز مالکیت زیاد است ،نابرابری هم زیاد است.
و فرودستان  بزعم فرادستان چونان زائده ای هستند که به آنان چسبیده اند و چون ”هیچ”اند ارزش بودن ندارند ،لاجرم چون صدای شان هم خشدار است و ناموزون قطع می گردد،غافل از اینکه از نوع چنین صداهایی بود که بساط پادشاهی گذشته را بر هم زد وچونان سیلی بی مهابابه جریان افتاد.
پس صداها ،فریادها گم شدنی ،محو شدنی نیستند،حتی اگر این صداها بی هیچ حرف اضافی در قالب ” نان” از دها ن رنجوران شنیده شود.
انان را دست کم نگیرید و وانمود نکنید که در قالب انواع شوک های خود ایجاد کننده ،تحت عناوین برجام ،پسا برجام،تحریم ها،کودتای ارزی، لوایح FATF، قیمت بنزین و وو قادر هستید وضعیت فلاکت بار زندگی طبقه محروم از امکانات را بهنجار و طبیعی قلمداد کنید!
باید مراقب بود که اگر فقر به خشم کشیده شود فروپاشی حتمی است و یک انسان زجر کشیده همان دینامیت نیچه ای است، که می سوزد و می سوزاند و قابلیت عبور از هستی دارد، چون به نوعی تعلیق و واماندگی رسیده است با و ضعیت سیال ”الینه گی” که فقر روحش را زخمی کرده و به گسست از خودو جامعه رسانده است.
او و امثالش ،  در حال خروشند وچیزی برای از دست دادن ندارند.
درد گرسنگی تلخ است.
درد فقر جان گداز است  و فقری که در پی اش درماندگی و فروپاشی از ره می رسد.
در پایان خاطرم افتاد به کتاب” آس و پاس ها در لندن” اثر نویسنده ی پرتوان انگلیسی جرج اورولکه اشاره دارد به روایتی از آدمی بی سامان و بی نام و نشان که از فرط گرسنگی و ضعف غرق در افکار غم بار و طعمه سرنوشت ”گرسنه” اش بخاطر چند سکه پول است.
آدمی سرگشته در ”خود” که در اوج بدبختی و فقر گدایی نمی کند و فروتنانه کار می کند و حتی برای سیر کردن شکم خالی اش کیلومترها پیاده می رود تا از دوستی پولی قرض بگیرد و تکمه ی لباسش را برای گرو می کند تا لقمه نانی بدست آورد

روایتی از فقر به مرگ...

تحولات دینداری و خود اتکایی دینی

من گل می کشم ،پس هستم!!!

های ,ی ,فقر ,اند ,قالب ,بی ,در قالب ,است و ,اند و ,است که ,که به

مشخصات

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

تیوا blogtinggesstrad1988 Bettina's collection فروشگاه بانه 09180817369 موفقیت آنلاین contskelbadcdisc لینک فارسی نامردمی با «آیت‌الله مردم» چرا؟ casivati Socorro's style